۱. نخستین اشکال ساختاری این است که مدرسه به یک «معبر بی‌ارزش» تبدیل شده است. دانش‌آموز، مدرسه را آشیانۀ خود نمی‌داند و به آن دلبسته نیست، بلکه آن را همچون یک «دالان تنگ» و «راهرو بی‌خاصیّت» تصوّر می‌کند که باید به‌ناچار، از آن بگذرد. مدرسه، «بی‌شأن» و «تهی‌مایه» شده است و دیگر موضوعیّتِ مستقل ندارد و مهم نیست. مدرسه از هر جهت، به خدمت دانشگاه درآمده است و هیچ فلسفه و غایتی در درون خود و برای خود ندارد. مدرسه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش پرورش بوقلمون ولسوالی گلران مرکز فروش سیسکم:بهترین و ارزانترین سیسیکمها نمایندگی کولر جنرال در رشت عاشقانه های مریم سهرابی دنیای فیزیک جمالی فناوری اطلاعات و ارتباطات